مقصد گردشگران بیشماری در ایران، کوههای رنگینکمانی است که در زنجان خودمان واقع شده است.
زنگان نام دیگر شهر زنجان است در زبان پارسی میانه. مرکز استان زنجان است؛ اولین نام این شهر شهین بود و میگویند این شهر تاریخی در دوران ساسانی و به دستور اردشیر بابکان، سرسلسله ساسانیان، بنا شده. شهر زنجان کوهستانی است با زمستانهایی سرد و برفی و تابستانهایی گرموخشک. اما اگر مشتاق دیدن جاذبههای گردشگری زنجان هستید، اواخر بهار و اوایل تابستان زمان مناسبی برای دیدن این جاذبه های تاریخی و طبیعی منحصربهفرد است.
در بافت قدیمی شهر زنجان بنای تاریخی رختشویخانه قرار دارد، مکانی سرپوشیده برای آسایش زنان در زمستان. جایی که امروز یکی از نقاط گردشگری زنجان و جاذبه دیدنی آن محسوب میشود. در همه ایران این بنا تنها مکانی است که با این کاربری ساخته شده تا جایی که میتوان گفت تقریباً نظیر آن دیده نشده است. در دوره قاجار توسط مشهدی اکبر و مشهدی اسماعیل که دو برادر بودند، ساخته شد. چه خوب که چند سال قبل شهرداری زنجان آن را خرید و آن را تبدیل به موزهای برای گردشگران کرد.
یکی دیگر از جاذبههای گردشگری زنجان پل قدیمی میربهاءالدین است که در مسیر زنجانرود و شهر زنجان قرار دارد. در واقع بزرگترین پل این شهر نیز هست. قدمت آن به دوره حکومت ناصرالدین شاه میرسد و توسط فردی به نام حاج میربهاءالدین بنا شد. پلی آجری با سه دهانه طاقیشکل بزرگ و دو دهانه کوچکتر، که خود یکی از زیباییهای شگفت معماری ایرانیاست.
از دست ندهید: قیمتهای آنچنانی آپارتمان در تهران!
تنها دریاچه طبیعی شهر زنجان دریاچه پری یا خندقلواست که در حوالی شهرستان ماهنشان قرار گرفته. دریاچهای که از دور مانند سراب دیده میشود و یکی از جاذبههای بینظیر گردشگری زنجان است. با مساحتی حدود ۵۰۰ متر مربع. با اینکه این جاذبه طبیعی کمتر شناخته شده و بیشتر اهالی شهرهای نزدیک در فصلهای بهار و تابستان از آن بازدید میکنند اما در بین علاقهمندان به طبیعت و گردشگران کاملاً جای خود را باز کرده است.
کوههای رنگی آلاداغلار که در شهر ماهنشان و زنجان قرار دارند. به کوههای رنگین کمانی نیز معروفند، چراکه در زبان ترکی آلا به معنی رنگی و داغ به معنی کوه است. از آنجا به یکی از مناطق گردشگری زنجان تبدیل شد که خاک این کوهها، زرد، نارنجی، قرمز، قهوهای و سبز است و وقتی باران ببارد، نمای جذابتری پیدا میکنند.
روستای جواهرده ، جواهری بر انگشتر رامسر
باغ بهادران ، بازار گردو فروشان
این دریاچه آنقدر زیبااست که گویی جنگل آن را مانند الماسی خوشتراش بر انگشترش، به گردشگران پز میدهد و هر لحظه در تابش نور به رنگی در میآید.
چه جایی در ایران میتوانید بیابید که نقطه گردشگری باشد و بینندهای نداشته باشد؟ کجایش را میتوانید به شمار بیاورید که نقطه گردشگریاست اما ناشناخته مانده؟ کجای ایران هست که نقطه گردشگری نام دارد و در لیست گردشگران نیست؟ چه رسد به مناطق بکر و زیبا و دستنخورده که مأوای دیوانهوار عاشق طبیعتهااست. مثل تمام خطه شمال ایران که جایجایش پر است از زیبایی. پرِ از مناظر زیبای نقاشِ جهان. مملوّ از تابلوهای رنگارنگی که چهار فصل سال، آرایش مخصوص همان سال را بر چهره دارند. با آن پهنههای آبی گسترده بر فرش زمین که دریاچه آلیمالات چمستان فقط یکی از آنهااست.
همه دریاچههای ایران چنان تصاویر زیبایی مقابل چشمانتان قرار میدهند که همتایش را در دیگری نخواهید دید، و دیگری را در آنچه بعدی پیش رویتان خواهد گذاشت. در ۸ کیلومتری نور در مسیر جاده نور به چمستان، در قسمت جنوبی دوراهی روستای کارگرکلا، در دل جنگل گردشگاهی است که دنیایی رقم زده با مناظر تکرارنشدنی از تازگیِ جنگل، سرسبزیِ بیشهزاران، تصویری منعکسشده از شکوه آسمان، نور ملایم خورشید و سمفونیِ وصفناپذیر سکوت حاکم بر بکری دریاچه، دریاچه آلیمالات چمستان.
این دریاچه آنقدر زیبااست که گویی جنگل آن را مانند الماسی خوشتراش بر انگشترش، به گردشگران پز میدهد؛ نگینی که هر لحظه در تابش نور به رنگی در میآید. همه چیز برای چند ساعت تفریح و آرامش مهیااست. ببینید این دریاچه چهقدر باید جذاب باشد که اهالی نور، که در زیبایی طبیعت شمال کشور غرقند، خودشان تفرجگاه آلیمالات را به عنوان یک تفریحگاه بکر معرفی و معمولاً وقت خود را در دریاچه آلیمالات چمستان میگذرانند.
جاده نور به چمستان را پیش گرفته و به جایی میرسید نزدیک پل، که چندین اتوبوس با بنر تور چمستان مقابلتان ظاهر میشود. اتومبیل را که پارک کردید، مسیری پنج دقیقهای را پیادهروی میکنید که دهها بار میایستید و عکس میگیرید تا به ناگاه از پس درختانِ درهم، منظرهای وسیع از دریاچه آبی در دل جنگل انبوه در مقابلتان ظاهر میشود.
از دست ندهید: فنگ شویی و استفاده از آن در دکوراسیون خانه (بخش دوم)
به مقصد رسیدهایم، اینجا دریاچه چمستان است معروف به نامِ سد دریاچه، آلیمالات. از اینجا به بعد، دیگر دوربینتان را زمین نخواهید گذاشت.
اصلیترین تفریح در دریاچه آلیمالات چمستان، قایقسواری است. قایقهای موتوری و پدالی که بهراحتی شما را به عمق زیباییها میبرند. فکرش را بکنید روی دریاچه زلالی هستید که تختهسنگهای بزرگ زیر آب را به وضوح میبینید.
میتوانید ساعتها به جنگلی که دریاچه را بغل کرده است، خیره شوید و از انعکاس آنهمه درخت در آب، زمانی که به غروب آفتاب نزدیک میشوید، لذت ببرید. غروبی که در آن، قایقهای پدالی و موتوریِ خسته، کنار دریاچه پهلو گرفتهاند و با هر باد که میوزد، کمی در جایشان تکان خورده و موجی کوچک در اطراف ایجاد میکنند.
کدام گردشگر است که کمپزدن و پیکنیک یک روزه رفتن را بلد نباشد؟ یا بلد باشد و آن را از دست بدهد؟ چه رسد به دریاچه آلیمالات چمستان که در نزدیکی آن آلاچیقها و باربیکیوهایی قرار دارد که میتوانید لذت دور هم بودن را بچشید، به قول دوستی که میگفت: «با خانواده زندگی جریان داره، اصلاً متوجه گذر زمان نمیشی!»
دره شهر زیبا ؛ ممنون که ثابت می کنی ایران بیابان نیست
فقط تزئینات نیست که این خانه را ممتاز کرده، بلکه طراحی اتاقها -که کاملاً سازگار با هر فصل هستند- هم تاثیر معماری کاربردی آن را به زیباترین شکل ممکن نشان میدهند.
دودِ جاذبههایی که امروز گردشگران را به شهر تبریز میکشانند، از کندهی تاریخ پر فراز و نشیب این شهر بلند میشود. یکی از مهمترین شهرهای ایران، با خانههای تاریخی زیاد و تماشایی، که یکی از جذابترین آنها، خانه بهنام است. خانههای تاریخی همیشه منعکسکنندهی شیوه معماری و سبک زندگی در زمان خود هستند و بازدید از آنها از نظر نگارنده، تجربهای منحصربهفرد است.
بناهایی مانند خانه بهنام که امروزه به عنوان خانههای تاریخی از آنها یاد میشود، زمانی محل زندگی خانوادهها بودند؛ اما این عصر، نمادی شدهاند برای نمایش زمان های قدیم. قدمت خانه بهنام تبریز به سالهای پایانی دوره زندیه و سالهای ابتدایی دوره قاجار بر میگردد، که در ابتدا خانهای مسکونی بود. امروز قسمت اداری دانشگاه هنر اسلامی تبریز در این خانه قرار دارد. بارها نوسازی شده و یکی از مهمترین این مرمتها مربوط به زمان ناصرالدین شاه است، قسمتهای مختلف خانه کاملاً نوسازی و در آن نقاشیهایی جذاب کشیده شد.
درست مثل دیگر خانههای ایرانی، خانه بهنام نیز دو حیاط اندرونی و بیرونی دارد، ساختمان اصلی بهعنوان خانه زمستانی و ساختمان کوچک آن بهعنوان خانه تابستانی استفاده میشود. حدود ۹۰۰ متر مربع مساحت دارد، با تصویری خارقالعاده از ساختمان آجری، همراه گچبریهای هنرمندانه و پنجرههایی با شیشههای رنگی. داخل حیاط خانه بهنام چمنکاریها و گلکاریهای جذابی هست وَ وجود حوض بزرگ جلوی بنا، جذابیتهای آن را دو چندان کرده است.
از دست ندهید: نقش بانک ها در گرانی مسکن
در طبقه اول این خانه حتماً نگاهی به سقف بیندازید و گچبریهای زیبا، که در کنار شیشههای رنگی جلب توجه میکنند را ببینید. سپس ایوانی ستوندار با تزئینات گچی که وجود نقاشیهای درها و دیوارها جذابیت آن را دوچندان کرده است. همچنین روی طاقچهها، شومیه و اتاقهای جانبی هم تزئیانت و نقاشیهای چشمگیری به کار رفته که تماشای آنها لذتبخش است. جایجای خانه بهنام پر از جذابیت است؛ مثلاً در ضلع جنوبی بیرونی، فضاهایی مثل تراس تابستانی با ستونها، سرستونهای گچی مقرنسکاری و نیز فضای ورودی و چند اتاق دیگر دیده میشود که قسمت شرقی و غربی حیاط بیرونی دیوارههایی دارد که دارای طاقنما هستند.
اندرونی در شمالیترین قسمت خانه بهنام جای گرفته است و دو طرفش، اتاقهایی مشرف به حیاط اندرونی، که با نقاشیهای اضافه شده در زمان قاجار به بنایی دوستداشتنی تبدیل شده. بخشهای مختلف این خانه شامل هشتی، ورودی، ایوان ستون دار، دالان سر در و … هستند. جالب است بدانید فقط تزئینات قابل توجه نیست که این خانه را ممتاز کرده، بلکه طراحی اتاقها -که کاملاً سازگار با هر فصل هستند- هم تاثیر معماری کاربردی آن را به زیباترین شکل ممکن نشان میدهند.
با شروع فصل گلدهی سوسن چلچراغ، مراسمی با عنوان «جشنواره سوسن چلچراغ» در داماش برگزار میشود.
گلی است بسیار کمیاب، تنها در دو نقطه از جهان که در رشته کوه البرز از فلات ایران قرار دارند، به صورت طبیعی میروید و پرتراکمترین رویشگاه آن در یک ناحیهی کوچک از جنگلهای داماش و حدود 2000 نمونه است، در منطقهای حفاظت شده. گل سوسن چلچراغ، هدیهای است از فصل زیبای بهار که در آخرین ماه رفتنش، به ایران پیشکش میکند. این گل را با نام سوسن سفید نیز میشناسند.
باید به جاده قزوین – لوشان بروید و وارد جاده فرعی جیرنده شوید، ناهموار و پیچدرپیچ است اما پس از حدود 42 کیلومتر به جیرنده میرسید و از آنجا تا روستای داماش برانید. بهتر است یک راهنمای محلی با خود همراه کنید یا با پرسش از رهگذران و ماشینهای عبوری محل رویش گلهای سوسن چلچراغ را بیابید.
زیستگاه حفاظت شدهی نزدیک روستای داماش، تنها رویشگاه سوسن چلچراغ، در بخش عمارلو از توابع شهرستان رودبار است. منطقهای نیمهمرطوب و معتدل که البته گیاهان دیگری همچون اقطی، گرنه، بنفشه، انواع سرخس، گل قاصد، شبدر وحشی نیز در آن میرویند. اما رویشگاه سوسن چلچراغ، بهطور کامل توسط سازمان حفاظت محیط زیست گیلان نگهداری و حفاظت و با حصاری از سایر قسمتها جدا شده، هرگونه بهرهبرداری از آن تنها با مجوز رسمی از دفتر وزارت و بازرسی سازمان محیط زیست امکانپذیر است؛ چراکه اصطلاحاً تکثیرگریز بوده و علاقهای به تولید مثل ندارد؛ همین امر باعث شده، هر روز بیشتر در معرض انقراض باشد.
از دست ندهید: آدرس بولینگ های تهران ؛ پرتش کن به سمت هدف
سوسن چلچراغ واژگون، گلی به رنگ روشن است که گلبرگهای آن به سمت بیرون برگشته و به همین سبب پرچم های آن کاملاً دیده میشود. روی گلبرگهای این گل، دانههای برجسته به رنگ بنفش وجود دارد که عطر خاصی را در هوا پراکنده میکنند. برگشتگی گلبرگها و بیرونزدگی پرچمها و همچنین متمایل بودن آن به سمت زمین، تصویری همانند چلچراغ در ذهن تداعی میکند؛ احتمالاً دلیل استفاده از نام سوسن چلچراغ نیز همین باشد.
از سوی دیگر، مردم محلی از نورافشانی این گل در شب سخن میگویند و معتقدند که نام گل را به سبب وجود همین نورها، سوسن چلچراغ گذاشتهاند. علت ساطع شدن نور از این گل، پرچم آن است که قابلیت بازتابش نور را دارد.
در داماش با شروع فصل گلدهی سوسن چلچراغ، مراسمی با عنوان «جشنواره سوسن چلچراغ» برگزار میشود. در این مراسم، رویش این گلهای زیبا را جشن میگیرند و با اجرای موسیقی محلی، رقص محلی و سنتهای بومی از گردشگران استقبال میکنند.
دریاچه آلیمالات چمستان ، چیستان حل نشده مازندران
شیطان کوه لاهیجان ، تا گول نخورده اید رویتان را برگردانید!
سفری که باعث رشد میشود چرا باید ترسآور باشد؟ میدانم چه چیزی بیش از همه برایتان هراس دارد؛ بودجه سفر. خوب، به اندازه بودجهمان به سفر میرویم،
اینهمه میگوییم به طبیعت بروید، برگردید، گردشگری کنید، طبیعتگردی کنید، کویرنوردی، جنگلنوردی کنید و… خوب، یک بار بگوییم: به سفر بروید. چه اشکالی دارد. سفر کنید، جادهها و صحراها را بپیمایید و آبها را بشکافید تا آنچه طبیعت خود؛ میخواهد به شما هدیه دهد، پیشکش کند.
تجربیات سفر کردن برای هرکس متفاوت است. جایی خواندم: سفر با من چه میگوید، راستش را بخواهید سفر با آدم خیلی حرفها دارد. بسیار.
سفری که باعث رشد میشود چرا باید ترسآور باشد؟ میدانم چه چیزی بیش از همه برایتان هراس دارد؛ بودجه سفر. خوب، به اندازه بودجهمان به سفر میرویم، به اندازه بلیط هواپیما، قطار، اتوبوس، کرایه ماشین، خرید دوچرخه و حتی کفش برای پای پیاده. نگران نباشید برنامه ریزی کنید. اصلاً هم سخت نیست. به نگارنده اعتماد کنید.
تصور کنیم به خارج از کشور رفتهایم، تنها. صحبت و برقراری ارتباط با افراد غریبه که همزبان ما هم نیستند، کمی سخت به نظر میرسد، اما آنها نیز مانند ما انسان هستند. نهراسید؛ کافیاست سلام کنید و لبخند بزنید. شاید کمپ بغلی، شما را به شام ماهیاش دعوت نکند اما حتماً او هم به شما لبخند زده و سلام میکند.
چگونه اجتماعیتر، سازگارتر، انعطافپذیرتر باشیم را سفر به ما میآموزد. مهمتر از همه، ارتباط غیر کلامی را بهتر به ما میفهماند. همان (بادی لنگوئج) را. زمانی که مستقل باشید و بر ترس خود غلبه کنید، خواهید دید که چه استعدادهایی داشتید و از آن بیخبر بودهاید. مثلاً من خودم یاد گرفتم آتش بیفروزم و چادر بزنم. اما یاد هم گرفتم که در هیچ مورد هیچ استعدادی ندارم. فقط بلدم کبریت بزنم و طناب را نگه دارم تا کسی دیگر چادر بزند.
مثلاً خوابیدن درون چادر در دل جنگل که همسفران شما در چادر خودشان خوابیدند و شما تا صبح مجبورید این پهلو و آن پهلو شوید تا مبادا خانم خرسه نیاید و شما را برای صبحانه بچه هایش نبرد. اما مطمئن باشید شب دوم به قدری راحت میخوابید که خانم خرسه که هیچ، آقا خرسه هم بیاید، شما دارید هفت پادشاه را خواب میبینید.
ممکن است در سفر هر اتفاقی رخ دهد، اما هرگز آن را به چشم یک اشتباه نبینید و خود را سرزنش نکنید. به تمام اتفاقاتی که در طول سفر رخ میدهد، تنها به چشم یک تجربهی جدید نگاه کنید. حتی اگر بالای کوهی منظرهها را تماشا میکردید و فراموشتان شد ترمز دستیِ سواری تان را بکشید. شما نبودید که اشتباه کردید، ماشینتان مقصر بود که خودش راه افتاد و به ته دره سقوط کرد. ای بیوجدان!
انعطافپذیر باشید و نگذارید برنامههایی که برای خود ریختهاید سفر را به کامتان تلخ کند. برنامه هرچه باشد فرقی نمیکند، ممکن است رژیم غذایی باشد. بشکنید، رژیم را بشکنید، نهراسید، صبحانه 12 تا تخممرغ دو زرده برای سه نفر خوب است. ماهی بگیرید و با کته بخورید. جوجه به سیخ بکشید و با 3 نان سنگک، نفری یکی بخورید. فستفود بخورید، تخمه بشکنید، کله پاچه بزنید. در شبنشینیهایتان چیپس و پفک و ماست موسیر و کالباس بخورید تا خوابتان نرود. انعطافپذیر بوده و رژیم را بشکنید.
در هر حالت آرام باشید. میگویند سفر نیکوست، در هر وضع. به همسرتان لبخند بزنید و با آرامش سخن بگویید، وقتی در فرودگاه مثلاً کشور ایکس به شما میگویند که آدرس روی چمدانهایی که قبلاً فرستادهاید، اشتباه بوده و دوباره به ایران برگشت خورده، اصلاً خشمگین و عصبانی نشوید. با آرامش به همسرتان بگویید: فدای سرت، مهم نیست، آنها فقط مشتی لباس بود. حتی اگر یادتان افتاد، برگه رزرو هتل را نیز که از آژانس هواپیمایی گرفتهاید، داخل جیب همان چمدان بزرگتان گذاشتهاید تا محفوظ باشد و گم نشود. همان که الان احتمالاً روی بقیه چمدانهای برگشتی نشسته و از فراز آسمان برایتان دست تکان میدهد.
چگونه سفر نوروزیِ کمهزینه اما به یاد ماندنی داشته باشیم؟
از دست ندهید: دکوراسیون مغازه جذاب ، عاملی برای فروش بیشتر