کاروانسرای تی تی یکی از مقصدهای گردشگری و دیدنی استان گیلان است که شما را به یاد مناطق جلگهای اروپا میاندازد.
تی تی در زبان گیلکی یعنی شکوفه. داستانی محلی میگوید: «تی تی خانم عمه یکی از شاهان صفوی بود که تصمیم گرفت برای خود کاروانسرایی به یادگار در منطقه زیبای سیاهکل بسازد.» یکی از قدیمیترین بناهای این منطقه که امروزه بیشتر گردشگران را به دام زیبایی خود انداخته است؛ کاروانسرایی که بیشتر شبیه کُلبههای ایسلندی است روی تپههای سرسبز که پوشیده از خزههای خودرواست. اما کاروانسرای تی تی در گیلان خودمان است، یکی از جاذبههای دیدنی استان که در گذشته مهمترین موقعیت استراتژیک را داشته است، واقع در شهرستان سیاهکل که البته تنها جای دیدنی آن نیست، خودِ سیاهکل به دلیل موقعیت جلگهای و رودخانهای که از آن عبور میکند، بسیار زیبا و دلانگیز است. هرچند که کل خطه شمال با آن آبوهوای بینظیرش همیشه مورد توجه همه ایران بوده است.
کاروانسرای تی تی که به گویش محلی آن را تی تی کاروانسرا میگویند در 25 کیلومتری شهر لاهیجان و 75 کیلومتری رشت قرار دارد. جایی که محل تلاقی آب شیمرود و بابا کوه است. فضای سبز اطراف آن بینظیر است و درختانی که درهمرفته که در فصلهای بهار و پاییز بهترین رنگشان را برای شما به نمایش میگذارند. از سویی اگر در فصل بهار به آنجا سر بزنید، قطعاً سروصدای پرندگان با آن نوای دلنشین در آن همه زیبایی هوش از سر شما خواهد برد.
زمانی که سنگِ این بنا برای تی تی خانم گذاشته میشد، کاروانسراهایی انگشتشمار در شمال کشورمان وجود داشت و کسی به اهمیت آن توجهی نداشت؛ اما کمی بعد، همه شاهد آن بودند که این کاروانسرا از لحاظ مکانی در بهترین موقعیت قرار دارد؛ چرا که مسیر عبور سیاهکل برای فرستادن ابریشم از شمال به بخشهای مرکزی درست از این مکان رد میشد. راه اصلی کاروانان از مسیر لاهیجان به دیلمان و طالقان بوده است.
چشمانداز طبیعی این کاروانسرا در آبوهوای فرحبخش منطقه برای مقصد گردشگری شدن کافی است اما بد نیست اندکی درباره خود کاروانسرای تی تی سخن بگوییم. بنایی از سنگ رودخانهای با آجر و ملات و گچ که به زیبایی با هم تلفیق شدهاند. شامل حیاط مرکزی و ورودی و هشتیاست و دو ایوان که بر پایه کاروانسراهای برونشهری ساخته شده است. شاهنشین و دو اتاق به مساحت 17 متر و چهار کنج بنا اتاق مربع شکل 14 متری و حوضچهای در وسط، چیزهایی است که در این مکان خواهید یافت.
اگر از طبیعتگردان و گردشگران هستید یا جنگلنورد و عاشق فضاهای بکر، بهطور حتم از کاروانسرای تی تی لذت خواهید برد. مکانی که امکان ندارد بدونِ عکسهای زیبا از آن برگردید. همچنین در فصل بهار و پاییز لباس گرم همراه خود داشته باشید.
بیشتر بخوانید :
خیار میوهای آبدار و خوشمزه است با فواید بسیار زیاد که همیشه طعم سالاد را به یاد شما میآورد، با اینکه خیار از خانواده سبزیجات نیست.
بیشتر کسانی که رژیم غذایی داشتهاند، خودشان یا اطرافیانشان؛ میدانند که در بخش میانوعدهها که میوه است، نوشته شده: فلان میوه مثلاً یک واحد، آن یکی مثلاً دو واحد، اما خیار را نوشتهاند: آزاد! چون کالری ندارد و یک ماده ادرارآور عالی است که باعث حذف چربیهای ذخیره شده در بافتهای بدن میشود و احتمال تجمع مایعات را کاهش میدهد.
جالب است بدانید خیار در دسته سبزیجات نیست، در حقیقت یک میوه است از خانواده هندوانه، طالبی و کدو. طعمِ متفاوتِ این خوشمزهی اغلب نادیده گرفته شده، باعث میشود که در انواع سالادها و دستورهای غذایی مشابه استفاده شود. البته بهتر است آن را با پوست بخورید؛ زیرا پوست خیار غنی از فیبر است و میتواند ناراحتیهای سوزش معده و احساس سنگینی در حین هضم غذا را از کاهش دهد.
مزایای خوردن خیار بسیار زیاد است. اول از همه اینکه میوهای بدون قند است و کالری بسیار کمی دارد. دوم، خوردن آن با داشتن مقدار زیادی آب میتواند تاثیری شگفتانگیز روی پوست شما داشته باشد. سوم، اگر دقت کرده باشید بسیاری کرمها و ماسکها و ژلهای شستوشو که در ساخت آنها از این میوه استفاده شده، کم نیست، چراکه ویتامین آ، ب، ث و منیزیم بسیاری دارد و خاصیت جوانسازی آن فوقالعاده است.
مصرف خیار میتواند بدن را از عوامل مضر و آسیبرسان محافظت کرده و قادر است مخاط معده و روده را ترمیم و مواد سمی و خطرناک را از بدن خارج کند. این میوه به دلیل داشتنِ ویتامین ب فراوان، به تقویت و بهبود سیستم ایمنی کمک میکند. همچنین، ویتامین ث موجود در آن، خطر ابتلا به سرماخوردگی را کاهش داده و مراحل بهبود آن را سریعتر میکند.
امروزه از ویتامین ث و اسید کافئیک موجود در خیار در انواع کرمهای دور چشم استفاده میشود، چراکه به کاهش التهاب پوست کمک کرده و باعث از بین رفتن تحریکات و ناراحتیهای پوستی میشود. اگر پف زیر چشم یا سیاهی زیر چشم دارید، حتماً چشمتان را ببندید و حلقه بزرگی از این میوه را روی آن بگذارید تا معجزه آن را ببینید. همچنین میتوانید برای تمیز کردن پوست، از خیار به صورت مخلوط با آب و آب لیمو هم استفاده کنید و پوستتان را از آلاینده های محیطی نجات دهید.
بیشتر بخوانید :
وقتی از بالای قلعه به چشمانداز اطراف مینگرید، تسط کاملی به مناطق زیر پای خود دارید. گویی همه چیز تحت فرمان شمااست. و چیزی بالاتر از این فلک الافلاک نیست.
این تصویر یکی از دژهای سریال game of thrones “بازی تاجوتخت” نیست. لوکیشنِ هیچ سریال تاریخیِ دیگری هم نیست. قلعهایاست در همین ایران خودمان، همین نزدیکی، استان لرستان. قلعه فلک الافلاک. بر سردر آن حک شده “دژ شاپورخواست” با سرگذشتی دور و متغیر به لحاظ کاربری، که امروزه مقصد اصلی گردشگران در استان لرستان شده است.
بر فراز تپهای، نزدیک خرم آبادِ لرستان در دوران ساسانیان، دژی استوار گردید که شاید مقر فرمانروایی بود، نمیدانیم، اما در بیشتر بروشورها و معرفینامههای دژ آمده است محلی برای نگهداری اسیران رومی و زندانی کردن آنها بوده است. این قلعه از قرن چهارم هجری محل حکومت خاندانان مختلف و حاکمان لرستان شد و در دوران قاجار نام آن به فلک الافلاک تغییر کرد؛ تا دوران پهلوی که دوباره به عنوان پادگان نظامی تغییر کاربری داد.
امروزه فلک الافلاک به موزه تبدیل شده، و از آثار ارزشمندی نگهداری میکند. همچنین موزه مردمشناسی، باستانشناسی، مرکزی برای فروش محصولات سنتی- فرهنگی و همچنین چایخانهای برای پذیرایی در این مجموعه تاریخی راهاندازی شدهاست.
سرشت یعنی ذات، این قلعه فینفسه و به طور ذاتی برای بازدید خلق شده است. در فلک الافلاک دو حیاط وجود دارد که اولی با 4 برج در اطرافش خودنمایی میکند؛ دومی با تالارهای بزرگش در چهارسوی خود که به یکدیگر راه داشته و مکانی است که انسانهای مومی را در قسمت موزهها خواهید دید. در شمال اولین حیاط، حمام با چاهی کنار آن، واقع شده و جالب است بدانید تا اواخر دوره قاجار از این حمام استفاده میشدهاست.
قلعه فلک الافلاک مساحت بزرگی دارد به اندازهی جای دادن 12 برج در دلش، که امروزه فقط 8 عدد از آنها سرپا ایستادهاند، و بقیه زیر باران و تابش مستقیم نور آفتاب و… از دست رفتهاند. سیل اخیر نیز قسمتی از کوهپایهای را که دیوار قلعه روی آن قرار داشت، شُست و با خود برد و تَرکهایی عظیم در آن دیوار ایجاد کرد. دیواری به بلندی بالغ بر 20 متر، که نیاز به مرمت دارد. مانند پل کشکان از همین استان که یکی از پایه های آن در سیل فرو ریخت.
پل کشکان لرستان
وقتی وارد قلعه میشوید و از بالای آن به منطقه مینگرید، تسط کاملی به مناطق زیر پای خود دارید. گویی همه چیز تحت فرمان شمااست و چیزی بالاتر از این فلک الافلاک نیست.
اگر برای دیدن قلعه رفتید، در بخشی از آن میتوانید با پوشش سنتی عکسهای جالبی بگیرید.
بیشتر بخوانید :
آداب تئاتر رفتن بخش مهمی از بینندهی حرفهای بودن است که متاسفانه کمتر به آن توجه کردهایم. اگر کمی حواسمان به اطرافمان باشد نمایش را زهر مار کسی نمی کنیم.
اینکه ما اولین چیزی که در هر دعوت از خودمان میپرسیم جملهی: «حالا چی بپوشم؟» است، دغدغه اصلی آداب تئاتر رفتن نیست؛ آنچه مهم است اینکه خیلی از ما نمیدانیم سالن تئاتر و کنسرت تنها یک مکان عمومی مثل اتوبوس نیست که هرکس بنشیند و ایستگاه بعد پیاده شود؛ بلکه هر حرکت ما، حرف ما و بهطور خاص سروصدای ما روی بغلدستیِمان تاثیر میگذارد و ممکن است حتی حال این “دیوانهوار عاشق هنرها” را خراب کند.
بگذارید راحت بگویم: ما به کاخ ناپلئون نمیرویم و از طرفی هم پیکنیک نیامدهایم. نباید لباسی فاخر مانند فراگ بپوشیم که ما را با رهبر ارکستر اشتباه بگیرند، از سویی تیشرت باب اسفنجی با یک شلوار جینِ گلوگشاد و دمپایی لاانگشتی، بیشتر مخصوص بعدازظهر جمعههااست، آن هم روی پشت بام، تا سالن نمایش. لباسی را انتخاب کنیم که در مراسم رسمی و یا ادارهها میپوشیم. همین که مرتب باشد و رسمی، کاملاً آداب تئاتر رفتن را رعایت کردهایم.
حتی اگر ما بینندهای حرفهای نباشیم که لحظهلحظهی نمایش -چه کنسرتی کلاسیک باشد و چه تئاتری فاخر- برایمان مهم باشد، بهتر است حواس خود را به اطراف جمع کنیم. باید بپذیریم اینجا سالن نمایش است؛ با سالن سینمایی که سالهای کودکی با 5 نفر از دوستانمان رفتهایم، متفاوت است. باید آداب تئاتر رفتن را رعایت کنیم. به خودتان فکر کنید؛ اگر به دقت در حال گوش دادن به دیالوگِ بازیگر نقش اصلی آنهم در نقطه اوج نمایش باشید و بغلدستیتان پاکت چیپسش را باز کند و خِرتوخِرت چیپس بخورد، خوب است؟!
مطلب مهمی که برای بینندگان فرهیخته تئاتر مهم است و از شاخصترین آداب تئاتر رفتن، اینکه: «بابا توروخدا نخوابید». اینکه اینجا ایران است و ما بهعنوان بیننده همهی سروصداها اعم از سرفه، عطسه، فین و انواع صداهای مختلف از موبایلها را پذیرفتهایم، دلیل نمیشود که صدای خروپف بغلدستیمان را هم تحمل کنیم! وقتی دیالوگها جذاب نیست و اول دهندرههای بلند آغاز شود و سپس خواب، خروپف کردنما را به منفورترین بیننده تبدیل میکند.
شکی نیست که هنریها انسانهایی بسیار مهربان و لطیف هستند و اگر ما وسط نمایش دیر برسیم و بیست بار هم پای دیگران را له کنیم و ببخشید، ببخشیدگویان رد شویم، صدایشان هم در نمیآید. اما در نظر داشته باشیم، آن ببیندگانِ دیوانهوار عاشق تئاتر، ممکن است با تمرکز مشغول دیدن صحنه نمایش باشند و وقتی پایشان را له میکنیم، بهجای انگشت کوچکشان، قلبشان به درد میآید: « بابا زشت است». ما ساکن کلانشهر تهرانیم و میدانیم که ترافیک است، شلوغ است، پس یکی از اصلیترین آداب تئاتر رفتن، دیر نرسیدن است.
حرفی نیست، نگارنده منظور خاصی هم ندارد؛ فقط مانند -حالا اگر نگوییم بیننده حرفهای تئاتر- یک دوست میگوید: «تروخدا بیاییم آداب تئاتر رفتن را رعایت کنیم، به خدا این بندگان خدا گناه دارند.»
بیشتر بخوانید :
اگر به استان یزد سفر کردید حتماً میبد را در لیست شهرهای دیدنیِ خود قرار دهید تا سفر توریستیِ خود را کامل کرده باشید.
باز هم تا هوا گرم نشده سراغ منطقهای رفتیم که به دلیل اقلیم آبوهوایی بهتر است در همین فصل بهار به آنجا سر بزنید. میبد، شهری تاریخی در استان یزد، با پیشینهای 7 هزار ساله و بافت تاریخی ارزشمند که در اکثر کتابهای گردشگریِ ایران، نام آن میدرخشد. میبد زیبا با آن بناهای کوتاهقد و درهمتنیده، بیشتر به کاشی و سرامیکش معروف است. اما جاذبههای گردشگری در این منطقه کم نیست. شهری با اقلیم خشک، که ابتدا به شکل سکونتگاههایی در کنار جاده “ری به کرمان” شکل گرفت؛ اما امروز یکی از مراکز تجاری استان یزد است.
شگفتیهای زیبای طبیعی در ایران عزیزمان بسیارند. اما بناهای بیشماری هم داریم که ساخته دست معماران خوشذوق و هوشمند زمانهای دور است. بناهایی بینظیر که جنبه کاربردی داشته و برای نیاز روز ساخته شده بودند، اما امروز به دلیل گسترش شهرنشینی و سرایتِ حضور انسان به قلمرو زیست محیطی حیوانات، به عنوان سازههایی خاص شناخته میشوند که مقصد گردشگران و مسافران توریستی شدهاند. از این دست میتوان به کبوترخانهها اشاره کرد که یکی از شاخصترین آنها برج کبوترخانه میبد است.
در شهر میبد، تاریخ، دقیقاً در وسط شهر قرار دارد. حوالی میدان شهرداری. با قدمتی دور که از سفالهای نقشدار پیدا شده اطراف قلعه، مشخص شده این بنا مربوط به دوره عیلامیان، قبل از اسلام است. نارینقلعه بهطور کامل از خشت ساخته شده و دارای بخشهای مختلفی است مانند برج و بارو، خندق و شاهنشین و… که اگر از مسیر حلزونیِ برج آن بالا بروید، در یک سو میتوانید بافت زیبای کهن شهر را ببینید و در سوی دیگر آن بافت مدرن و امروزی آن.
اگر قصد دارید برای یادبود خرید کنید، حتماً سفالهای لعابدار آن را که شهرت جهانی دارد، فراموش نکنید. همچنین اگر دوستدارید یکی از خوشمزههای شهر را برای سوغات بیاورید، سراغ قطاب بروید که طعم فراموش نشدنیِ سفرتان را به دیگران هدیه داده باشید.
خوب است درباره غذاهای محلی خوشمزه مناطق گردشگری هم مطالبی بدانیم. در میبد و استان یزد، انواع آشهای سنتی مانند آش شولی، آش گندم و آلو، از معروفترین غذاها به شمار میرود. همچنین شما میتوانید قیمهنخود و کوفتهلپه را هم در برخی رستورانهای سنتی سفارش دهید.
بیشتر بخوانید :