مرنجاب شگفت انگیز، بخشی از کویرهای ایران است که فقط می توان از آن دیدن کرد تا متوجه عمق زیبایی و حیرت در کویر پر رمز و راز شد. اگر طالب کسب هیجان در کویرهای بینظیر ایران هستید، اگر علاقهمند به عکاسی از غروب پلی گونهای دریاچه آران و بیدگل باشید و یا اگر دوست دارید روی شنهای داغ قدم بزنید و قلب زنده کویر را احساس کنید؛ وَ در نهایت اگر میخواهید در شب مخملیِ کویر دست خود را دراز کنید و ستارهها را بچینید، فقط و فقط کوله بار خود را ببندید و به مرنجاب سفر کنید.
به اصفهان و شهر آران و بیدگل برسید، پس از آنکه 40 کیلومتر در جاده مرنجاب راندید و دو کاروانسرا را با امکانات محدود پشت سر گذاشتید، به کاروانسرای مرنجاب میرسید، بنایی که در سال 1012 ه.ق به دستور شاه عباس صفوی ساخته شد، برای تاجرانی که شبشان را در آن صبح کنند تا پس از استراحت، دوباره راهی جاده ابریشم شوند.
فاکتور مهمی که این کاروانسرا را به یک اصل گردشگری تبدیل کرده، وجود قنات آب شیرین است که در این بنای 29 اتاقه وجود دارد. در بخش جنوبی این کاروانسرا حوضچه آب بزرگی ساخته شده که گاهی حیوانات کویری به آنجا سر زده و در حالی که خود را سیراب میکنند؛ سوژه عکاسی خوبی برای شما خواهند شد.
همچنین اگر طالب چادر زدن در دل کویر هستید، میخواهید آتشی بیفروزید و از شب کویر لذت ببرید؛ خبر خوب این است که دور تا دور این کاروانسرا سنگ فرش شده و جالب است بدانید در این صورت حتماً همسایگان چادرنشینتان بیش از مسافرانِ اقامت کرده در اتاقهای کاروانسرا خواهند بود.
اگر دل عاشقی داشته باشید؛ قطعاً قدم زدن روی شنهای داغ در سکوتِ مرنجاب، زیر تیغ آفتاب، کمی قلبتان را آرام میکند. شاید نیم ساعت پیادهروی در کویر، زمان خیلی زیادی باشد اما وقتی به رملهای شنی رسیده و از آن بالا میروید، چشمانداز زیبا و عمیق کویر با منظره چشمنواز و سفید رنگِ دریاچه نمک را تلفیق شده در مقابل دیدگانتان میبینید، خستگی از جانتان میرهد.
ماشینهای شاسیبلند برای ماسههای روان کویر در مرنجاب بهترین گزینه است. اما چون ممکن است شما با تور و با اتوبوس به این مکان رسیده باشید، یکی از امکانات موجود در این ناحیه وجود سواریهای آفوردیاست که با راننده و بیراننده، در برابر 40 هزارتومان اجاره داده میشوند، تا شما خودتان سواری را از تپههای کوتاه کویر بالا رانده و ماسهها را به اطراف بپاشید.
اگر تنها به مرنجاب سفر کرده باشید و طرفدار تفریحات تکنفره باشید، موتور چهارچرخه هم برایتان جذاب خواهد بود که با توجه به مسافت و دقایق استفاده از آن میتوانید از 15 هزار تومان به بالا بپردازید و روی تپههای شنی ویراژ بدهید.
در هر کویر چه مرنجاب باشد، چه دشت لوت، شتر سواری جزء لاینفک سفر شما به این مناطق خواهد بود که با پرداخت هزینهای نزدیک به 10 هزار تومان به بومیان منطقه میتوانید آن را تجربه کنید.
جالب است بدانید شبنشینی در کویر، اصلیترین هدف سفرِ برخی از گردشگران به مرنجاب است. کمپینگزنان حرفهای با تجهیزات کامل خود، درصد کثیری از گردشگران مرنجاب را تشکیل میدهند که به راحتی میتوانید آنها را با سهپایهها و دوربینهای پیشرفتهشان، خارج از چادر شناسایی کنید.
با اینکه کویر زیباییهای بی نظیر و بیپایانی دارد، توصیه میکنیم حتماً با دوستانی حرفهای به این منطقه رفته و یا همان ابتدای جاده مرنجاب از راهنماها بخواهید تا شما را در این سفر همراهی کنند.
بهار همیشه بهترین زمان برای برگزاری جشنِ گلهای لاله در سراسر ایران است. هر سال با آغاز این فصل، جشنواره گلهای لاله در باغهای شهرهای مختلف برگزار شده و هزاران گردشگر و بازدیدکننده را به خود جذب میکند. باغهای مختلفی که ماهها در انتظار شروع بهار بودهاند تا زیباییهای ذاتی گلهای لاله را به طور خاص در ماههای فروردین و اردیبهشت به تصویر بکشند.
امسال نیز همزمان با فرارسیدن فصل بهار، شهرداریها و برخی باغداران خصوصی، اقدام به کاشت پیاز انواع گل لاله کرده و هماکنون در شهرهایی مثل: تهران، مشهد، کرج و... جشن لالهها در حال برگزاری است.
باغ ایرانی یکی از بوستانهایی است که هر سال از سنت همیشگی خود پیروی کرده و انواع گل لاله را با رنگهای مختلف و در باغچههای باغ یا گلدانهای بزرگ، به نمایش گذاشته است. اگر ساکن تهران هستید؛ حتماً از 15 فروردین ماه تا حداقل دو هفته بعد از این تاریخ، به این باغ سر بزنید و از زیباییهای خارقالعاده این فصل بهره ببرید.
غیر از تهران، استان البرز نیز برای هفت سال متوالی است که جشنواره گلهای لاله را برگزار میکند. امسال نیز 300هزار گل لاله و بیش از 150هزار گونه گل دیگر را با رنگهای چشمنواز، در انتظار دیدار بازدیدکنندگان نشستهاند.
در بخشهای جنبی این جشنواره، مراسم روز فرهنگی کرج نیز برگزار خواهد شد و به مدت یک هفته، همه روزه در باغ گلهای کرج، از بازدید کنندگان با رقص و آواز محلی، نورافشانی، موسیقی، سخنرانی و دعوت از هنرمندان پذیرایی میشود. این مراسم از 21 فروردین ماه آغاز و تا 28 همین ماه ادامه دارد.
مهمانیِ انواع گل لاله در شهر مشهد نیز هر سال با شروع فصل بهار آغاز میشود و معمولاً تا 15 اردیبهشت ادامه مییابد. این جشنواره که به جشنواره گلهای پیازی معروف است، در بوستانِ ملت مشهد با بیش از 8 میلیون پیاز لاله کاشته شده در حال برگزاری است.
کارآگاه جمله خودش رو به یاد آورد:
«این ماییم که باید سزای عملش رو کف دستش بگذاریم.»
این جملهای بود که وقتی همسر فرد مالباخته داشت گریه میکرد، بهش گفتم. یادم نمیآد تا اون لحظه به کسی قولی داده باشم. اما مظلومیت بیش از حد اون خانم وادارم کرد قول بدم که حتماً این پرونده رو هم مثل بقیه کارهام به انجام برسونم. با اینکه امکان نداشت هیچ کاری رو نیمه تموم گذاشته یا رها کرده باشم.
همین هم باعث شده بود که همکارام همیشه بگن تو با بقیه فرق داری. اون سرگرد «حکمت» که وقتی حتی پیچیده ترین پروندهها زیر دستم اومده بود، به بهترین نحو از طریق کشف علمی جرایم به نتیجه رسونده بودم. با یه سر نخ، یه تار مو، یا یک رایحه حتی ملایمِ به جا مونده از ادکلن مصرفی یک قاتل که در صحنه جرم استشمام کرده بودم، به اصل ماجرا میرسیدم.
تمام راهی رو که میرفتیم تا محل آژانس قلابی رو ببینیم، مرد مالباخته سکوت کرده بود؛ انگار اونه که دنیای خودش و خونوادهش رو خراب کرده. همسرش سرش رو به پشتی صندلی ماشین تکیه داده و به بیرون خیره شده بود. بعد از گرفتنِ ده میلیون وام وَ اضافه کردن اون به بیست و پنج میلیونِ خودشون، تونسته بودند جایی رو اجاره کنند که نزدیکِ محل کارشون باشه، وَ حالا هم اینجوری شده بود.
محل کارشون پونک بود. وَ خونهای که در اون ساکن بودند تهرانپارس. یعنی محل کار، غربترین نقطه غرب و محل زندگی، شرقترین نقطه شرق. هر روز ساعت شش و نیم صبح از خونه بیرون میاومدن که هشت سر کار باشن، و پنج از شرکت بیرون میزدند وَ ساعت هشت شب تو اوج ترافیک میرسیدند خونه. مجبور بودند جایی نزدیکتر به محل کار پیدا کنند اما با پول کمی که داشتند؛ امکان جابهجایی وجود نداشت. از سویی خانوادههاشون هم امکان کمک مالی به اونها رو نداشتند.
تا اینکه کسی، آشنای یکی از دوستان گفته بود اونها میتونن روی سپرده بلند مدتِ اون، یک وام ده میلیونی بگیرن و قسطش رو هم خودشون بدن. زن و شوهر اقدام کرده و وام رو گرفته بودند و با شوق و ذوق دنبال جایی برای سکونت در غرب تهران میگشتند. غافل از اینکه روزگار براشون چه خوابی دیده.
شوهر، آگهیِ اجاره یک واحد آپارتمان 70 متری دو خوابه، تخلیه، با شرایطی عالی در منطقه جنت آباد، که در روزنامه درج شده بود رو میبینه. بلافاصله با گرفتن مرخصیِ ساعتی، خودش رو به آژانس معاملات ملکی میرسونه؛ به راحتی هم اونجا رو پیدا میکنه، چون نه مغازهای اون دوروبَر بوده و نه آژانس املاک دیگهای.
مشاورِ جوانِ آژانس اعلام میکنه اشتباه چاپی بوده که منطقه، جنت آباد درج شده، ملک داخل خیابان شاهین جنوبی قرار داره. یعنی مسافتی دورتر از منطقهای که آژانس واقع شده، و اضافه کرده بود که صاحب ملک سکته کرده و فلج شده، برای همین خانواده مجبور شدند به منزل مادرزنِ صاحب آپارتمان نقل مکان کنند. بنابراین اینجا رو فقط برای اینکه خالی نباشه اجاره میدهند.
روز تنظیم قرارداد همسرِ آقای صاحبِ ملک به آژانس مراجعه و ادعا میکنه همسرش بر اثر سکته بستری شده، تمام مدارک لازم رو همراهش میآره وَ میگه همه کارهای آپارتمان رو خودش انجام ، و در برابرِ 35 میلیون پول، کلید آپارتمان رو تحویل میده.
چند روز میگذره و مردِ مستاجر وقتی برای گرفتن قرارداد به آژانس مراجعه میکنه، با در بستهی مغازهای بدونِ تابلوی آژانس املاک مواجه میشه.
یادمه وقتی بهشون گفتم که آژانس هیچ مجوزی نداشته و به صورت غیرقانونی فعالیت میکرده؛ آپارتمانی که به اون ها اجاره داده شده چند ماه پیش توسط همان پسرک مشاور، اجاره شده، وَ او آپارتمانِ اجارهای خودش رو بدونِ آگاهی صاحبخانه به اونها برای سومین بار اجاره داده وَ متواری است؛ همسرِ مرد شروع به گریه کرده، به پشت در تکیه داده بود و روی زانوهاش فرو افتاده و هقهق میکرد. با اینکه تاکید کرده بودم هفته قبل هم یک همچین موردی رو داشتم و پرونده رو حلش کردم، باز هم نتونسته بود اون رو آروم کنه. زن نفرین میکرد؛ حق داشت. همه پولی رو که با کارمندی جمع کرده بودن، دادن و حالا...
خم شدم و کنار اونها نشستم.
گفتم: «خواهرم آروم باش، به ما اطمینان کن، برای اینکه خیالت راحت بشه میگم، قول میدم پیداش کنم و پولتون رو برگردونم. اون به سزای عملش میرسه.»
حرفی رو که به مرد زدم، خوب یادم میآد: «فقط باید کمی دقت میکردین. همین.»
برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه از صفحات نکات حقوقی ملکی و همچنین کلاهبرداریهای ملکی و گوناگون در مجله دلتا دیدن کنید.
باغ ارم شیراز یکی از زیباترین و قدیمیترین باغهای ایرانی و ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو، در شمال غربی شهر شیراز، به فاصله کمی از کوههای بابا کوهی قرار دارد. درختان سربه فلک کشیده آن و باغی از گلهای زیبا که همه و همه فضایی دلنشین و بهشتی را رقم زده و هر بیننده را مسحور زیبایی خود میکند.
با اینکه ممکن است تاریخ نگاشتن کمی حوصله شما را سر ببرد اما جالب است بدانید نام این باغ در سفرنامههای موجود از قرن دهم و یازدهم هجری آمده است؛ یعنی در زمان حکومت سلجوقیان در فارس. به عبارتی در سال 720 شمسی. از زمان صفویه به بعد این باغ به شکوه رسید و توسط کریمخان زند به بهشت امروزیاش تبدیل شد.
حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری کرده و احتمالاً با حفظ اساس ساختمان، عمارت فعلی موجود در باغ را بنا نهاده است. با اینکه وی در حدود سال 1272 خورشیدی از دنیا رفت، درباره باغ ارم چنین توصیفهایی از وی به جا مانده است:
«... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر برپااست و ارسیها، گوشوارهها و اتاقها و رواقهای دیگر را از فوقانی و تحتانی دارااست. آبشارهای متعدد از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان...»
با اینکه این عمارت جزء ساختمانهای اواسط دوره قاجار است اما ویژگیهای معماریِ زندیه و صفویه را دارد. به طوری که کاشیکاریهای این عمارت را میتوان نمونه کاملی از تصاویر عمارتهای عهد صفویه دانست. البته یاد آور میشویم زیباییهای معماری، نقاشیهای رنگ و روغن، سنگ تراشی، کاشیکاری و گچبری، پنجرههای مشبک آهنی، پیشانی ساختمان، ستونهای سنگی و درهای چوبی نفیس و منبت کاری شده آن، شاهکار صنعت و هنر دوره قاجاریه به شمار میرود.
در طبقه همسطح زمین، سردابه و محلی برای استراحت در روزهای گرم تابستان بوده و تالار حوضخانه را در میان خود دارد. این تالار، آبنما و نهر آبی دارد که از وسط آن میگذرد و در ادامه به استخر بزرگی در جلوی عمارت میرسد. کف این تالار با کاشیهای هفت رنگ تزئین شده و سقف حوضخانه با کاشیکاریهایی از شکارگاههای طبیعی و داستان خسرو و شیرین و دیگر نقوش زینت یافته است. در دو طرف حوضخانه دو راه پله به طبقات بالا، در طبقه دوم ایوان منحصر به فردِ این بنا با ستون های سنگی و طبقه سوم سالنهایی مزین به نقوش سقفی یا مرجوک کاری با تصاویری اروپایی قرار دارد که زیباییاش روح را مینوازد.
در عمارت اصلی باغ ارم، موزهای به نام سنگ و گوهر دریای نور وجود دارد که بیش از 140 نوع سنگ و گوهر تزئینی کمیاب و قیمتی در آن به نمایش گذاشته شده است.
همچنین به دلیل وجود گونههای مختلفی از گیاهان، مانند گلهای طبیعی زینتی در این مکان، باغ ارم، به عنوان باغ طبیعی گیاهشناسی دانشگاه شیراز مورد استفاده قرار میگیرد. جالب است بدانید در کنار بلندترین سروناز شیراز که به ارتفاع 35 متر در این مکان قد برافراشته و به تنهایی یکی از جاذبههای گردشگری محسوب میشود، درختان سیاه بید، بید مجنون، افرا، ارغوان، کاج، بیدمشک، سپیدار، زبانگنجشک و... خودنمایی میکنند.
از شما دعوت میکنیم برای خواندن مطالب بیشتر و مرتبط با گردشگری به مجله دلتا مراجعه کنید.
منبع : مجله دلتا
تماشاگه زمان، موزهای در تهران بزرگ است که شما حتی تصورش را هم نمیتوانید بکنید که هزاران ساعت، هزاران ساعت را منتظر ماندهاند تا شما برای دیدار از آنها بروید و از خود بپرسید آیا واقعاً با چند تکه چوب زیر نور خورشید بود که بشر توانست زمان را تشخیص دهد؟ روز و ماه و سال را از هم تمیز دهد؟
هنگامی که به باغِ تماشاگه زمان قدم میگذارید وارد بهشت کوچکی شدهاید که در دورهای، بخشی از باغ فردوس بودهاست. با ساختمانی قاجاری و آبی رنگ که شما را به یاد خانههای عروسکی میاندازد. خانه حسین خداداد، تماشاگهِ زمان. مزین به گچبری هایی از گرههای چینی، آینهکاری و مقرنس کاری. جایی که اگر دوستدار هنر معماری باشید، قطعاً زمانی را به عکاسی دور تا دور این ساختمان اختصاص خواهید داد.
همچنین در جایجای باغ میتوانید انواع ساعتهایی را ببینید که برخی 5500 سال پیش اختراع شدهاند؛ مانند یک ساعت آفتابی که فقط از یک چوب شاخص روی سطحی صاف تشکیل شده است، ساعت آبی، ساعت آبی مکانیکی، ساعت روغنی، ساعت طنابی، ساعت شمعی، ساعت شنی و ...
[caption id="attachment_50190" align="aligncenter" width="500"] ساعت آبی مکانیکی[/caption]
طبقه اول را ساعتهای قدیمیِ اروپایی از کشورهایی مثل سوئیس، فرانسه، انگلیس، آلمان؛ ساعتهایی مخصوص شیفت نگهبانی، ساعتهای مچی، ساعت کِشتی و... فرا گرفته. ساعتهایی مربوط به ناپلئون سوم و لویی شانزدهم. شما حتی ساعتی را خواهید دید از قرن 19 میلادی با پیکرهای از هومر شاعر یونانی.
در همین طبقه با اتاقِ بینظیر اصفهانیها روبهرو خواهید شد که به شکلی چشمنواز و زیبا طراحی شده است. اتاقی متفاوت از کل بنا که حسین خداداد خواست اینگونه طراحی شود. مملو از تنگبریهای (گونهای از آذینهای گچی) استادانه با الهام از اتاق موسیقیِ کاخ عالی قاپوی اصفهان، طراحی تذهیب و تشعیر، مینیاتور، با سقفی از طرحهای خشتی که 99 درصد از مس و 1 درصد از طلااست. همراه تابلویی گچبری در قسمت محراب که نمادی از آفرینش آدم و حوا وَ هابیل و قابیل در باغ عدن است.
طبقه دوم مکانی برای نمایش آثار هوشنگ فروتن است که با استفاده از ساعت، کلاژ شده است و برخی از آنها در سالهای 2013 و 2014 در شهرهایی از آمریکا به نمایش گذاشته شدهاند.
همچنین در همین طبقه شاهد ویترینی مدور هستیم از ابزار تعمیر ساعت مانند سمبه و سمبهدان، سوزن روغنزنی، چفت، چکش، فرچه، چاقو و آچار ساعتسازی، انبردست و دمباریک و ...
قسمتی از همین طبقه در موزه تماشاگه زمان به ابزارهایی برای سنجش روز و ماه و سال اختصاص داده شده است. اسطرلاب و کرهِ سماوی یکی از آنهااست. همچنین شخصیتهای مختلفی از تقویم نویسی و ماکت کتیبه بیستون (قدیمی ترین سندِ تاریخدار ایرانی) و در نهایت ساعتهای افراد مشهور را همراه با نام و عکس ایشان خواهید یافت.
اغلب موزهها دیگر فقط جایی برای دیدن آثار عتیقه نیستند، بلکه میتوانید به عنوان تفریحگاه به این قبیل مکانها نگاه کرده و اوقات خوشی را در آنها سپری کنید. برای رسیدن به این مکان کافیاست به خیابان ولیعصر، ابتدای خیابان سرلشگر فلاحی (زعفرانیه)، نبش چهارراه پرزین بغدادی، پلاک ۱۲ مراجعه و خاطره های خوبی را برای خود رقم بزنید.
از شما دعوت میکنیم برای خواندن مطالب بیشتر، مرتبط با گردشگری به مجله دلتا مراجعه کنید.